امروز جمعه است ، صبح خیلی زود ( شاید حدود پنج و نیم تا شش صبح ) یه مهمان ناخوانده داشتم
یه گنجشک جوان و کم تجربه
درب اتاق من به شکلیه که وقتی از اون بیای بیرون و نود درجه به سمت راست بچرخی ، پنجره ای رو میبینی که از طبقه چهارم رو به بیرونه .
گنجشک بیچاره از راه پنجره بیرونی و درب اتاق من وارد شده ، وراه برگشت رو گم کرده بود و چون پنجره اتاق من توری داره گیر افتاده بود و هی خودش رو به در و دیوار میزد
من وقتی میخواستم بهش نزدیک شم ، دیدم خیلی میترسه و ممکنه به خودش صدمه ای بزنه و فقط یه مقدار از نون خورده هایی که شب قبل روی بالکن پنجره بیرونی ریخته بودم ، براش آوردم و رفتم تو تخت خوابم و بی حرکت موندم تا ببینم چیکار میکنه ؟!!
بعد که دیگه احساس خطر نمیکرد یه مقدار آروم تر شد و مدام اطراف رو نگاه میکرد
برای من خیلی جالب بود که چرا به سمت درب کاملا باز نمیره تا از همون راهی که اومده برگرده ؟!!
فکر میکنم اگر درب اتاقم مستقیم به بیرون راه داشت ، یعنی نیازی به یک چرخش نود درجه ای نبود و از داخل آسمون و محیط باز دیده میشد اون پرنده هم خیلی سریع میتونست راهش رو پیدا کنه
درست مثل اغلب ماهی ها ( نمیدونم قفس های گرد و کروی شکلی که من در جنوب دیدم و ماهیگیرا باهاش ماهی صید میکنن دیدید یا نه ، فکر میکنم سیستم اون هم ، همین جوریه یعنی ماهی راحت وارد میشه ولی راه برگشت رو دیگه پیدا نمیکنه )
به هر حال پرنده اینقدر این چشم اون چشم کرد تا بالاخره یه گنجشک دیگه از جلو اتاق من به سمت پنجره رفت و اون کوچولو هم تازه فهمید چه خبره و پر کشید و رفت
این بود که این وروجک فسقلی بعد از مدتها من رو سحر خیز کرد و وقتی دیدم دیگه خوابم نمیبره گفتم یه مقدار وراجی کنم
میخواستم یه مقدار در مورد تعصب و غیرت و ارتباطشون با عدالت در مملکتم براتون بنویسم
چند سال پیش که رفته بودم جاسک ( یه بندر زیبا که قسمتی از ساحل دریای عمان هست ) با چند تا دوست آشنا شدم که یکیشون بچه قوچان بود (حمید) و یکی دیگه هم بچه تهران (امیر) که استاد گیتار هم بود و البته آدمهای روشن فکری بودن
واقعا روزهای خوبی بود ، ساحل جاسک به نظر من زیباترین ساحل در جنوب کشوره
اون زمان وقتی بود که بحث خانه عفاف از طرف برخی مسئولین روی زبونها افتاده بود و مخالفین و موافقینی هم داشت
یه روز وقتی وارد شدم و دیدم بحث در همین مورده خودم رو مثل نخود تو آش قاطی کردم
بحث به اینجا رسیده بود که امیر به شدت موافق طرح بود و دلایل منطقی خودش رو میگفت و حمید هم گوش میداد بعد از چند دقیقه حمید گفت : خوب تمام اینها که گفتی درست
حالا فرض کنیم این خانه های عفاف راه افتاد و من میخوام برم اونجا و خودم رو خالی کنم ، اوکی ؟
به احتمال قریب به یقین اون کسی که قرار اونجا من رو ارضاء کنه خواهر و مادر و خاله و عمه و کس و کار تو که نیست ؟
امیر با کمی تعجب گفت معلومه که نه
بعد ادامه داد خوب خواهر و مادر و عمه و خاله و کس و کار ایشون ( من رو میگفت ) هم که نیستند
و حتما خواهر و مادر و عمه و خاله و کس و کار خودم هم که نیستند
و صد البته خواهر و مادر و عمه و خاله و کس و کار دوستها و آشنا هامون هم که نیستند درسته ؟
خوب پس حتما اون خانومهای محترمه رو از کره ماه آوردن دیگه ؟
مسئله خیلی واضح هست ، ما مردای ایرانی فکر میکنیم فقط خودمون شهوت داریم
اگر یه پسر تو این جامعه 100 تا دوست دختر داشته باشه ، هیچ عیبی نیست ولی اگر همون پسر یه روز خواهرش رو تو خیابون با یه پسر دیگه ببینه میذاره سر خواهره رو گوش تا گوش میبره
اون کسی که با اون شدت از خانه های عفاف دفاع میکرد وقتی ازش پرسیدم خوب تو برای چی میخوای به این جور جایی بری ؟ برای خالی کردن خودت دیگه درسته ؟ چون شهوت داری دیگه درسته ؟ خوب خواهرت چی اون انسان نیست ؟ او شهوت نداره ؟
تو راضی هستی اون هم مثل تو و به قول خودت شرعی و قانونی خودش رو تخلیه کنه ؟
فکر میکنید جوابش چی بود ؟ بله اینجا تعصب و غیرت هست که میاد و آخرین جواب رو میده نه عدالت و منطق
من اون زمان که هنوز لامذهب هم نشده بودم به دوستم گفتم :اگر شما در زندگیت قبل از ازدواج ده رابطه غیر مشروع جنسی داشتی و فهمیدی نامزدت یا خواهر مجردت هم همین تعداد رابطه داشته نباید خونت جوش بیاد و رگ گردنت باد کنه ، چون تازه مساوی شدین .
دوست دختر یکی از دوستام به دوستم گفته بود: (من پنج تا داداش دارم که اونی که 5 سال هم از من کوچیکتره ازدواج کرده و با این وجود من و اطرافیانش هنوز میبینیم که با دخترای زیادی رابطه داره و هیچ کس حرفی نمیزنه ولی اگر منی که مجردم رو با کسی تو خیابون ببینه سرم رو گوش تا گوش میبره )
آیا نظام خانوادگی و اجتماعی از این متعفن تر دیده اید ؟
اگر بعد از ازدواج ، تو ، به همسرت خیانت کردی و خیانت او رو هم دیدی نباید افروخته شی
و اگر تونستی به این دیدگاه برسی خوب حق با تو هست و هرچی میگی درست و اگر نمیتونی ، نباید با سفسته های رایج که مثلا زن عفتش خیلی بیشتر از مرد هست و یا زن کنترل بیشتری بر شهوت خودش داره وغیره و غیره ، خودت رو از این محکمه تبرعه کنی.
البته همون طور که گفتم این دیدگاه من در آن زمان بود ولی حالا فکر میکنم این اصلا یه مسئله شخصیه
یعنی ممکنه ، من نوعی ، نخواستم و یا نتونستم هرگز با جنس مخالفم رابطه ای داشته باشم و این باعث توقع من از خواهرم و یا همسر آینده ام نمیشه
حال اگر قرارباشه به خاطر این ایده و عقیده من رو با القاب بی غیرت ، غرب زده ، بی شرف ، بی ناموس و یا هر صفت دیگه ای خطاب کنند ، با افتخار وآغوش باز پذیرای آن هستم
تا درودی دیگر بدرود
ارادتمند لولو
لولوی عزیز متاسفانه این دیدگاه غلطی هست که تو جامعه ما جا افتاده.
بیشترش هم به خاطر قانون و شرعی هست که ازش حمایت می کنه. قوانین ما به مرد اجازه هر کاری رو میده .
در مورد خانه عفاف و دیدگاه دوستانت باید بگم دلیلش اینه که همیشه به زن یه چشم یک ابزار نگاه شده. فقط برای استفاده مرد بدون هیچ حقی در تصمیم گیری روابط خودش.
و اصولا وقتی زنی جلوی این طرز فکر غلط بیاسته 1001 انگ بهش می خوره.
امیدوارم نسل ما بتونه طرز فکر غلط حال حاضر رو تغییر بده و مرد بدونه همونقدری که اون حق داره, زن هم حق داره. و این تعصب کورکورانه از بین بره.
در مورد جمله آخرتون هم بگم اتفاقا این طرز فکر در مورد کسی هست که غیرت و شرف و… داره.
موفق و پیروز باشی
تشکر به خاطر لطفتون
وبت متفاوته و از نظراتت خوشم اومد متاسفانه تو کشور ما عدالت معنایی نداره..
خوب این بزرگترین مشکلی هست که تو خونواده ها وجود داره چون در نوع رفتار و ازادی دهی به پسر ودختر فرق میگزارن غافل از اینکه این جور مسائل به صورت چرخه ای می باشد و اخرش پای دخترشان هم به ماجرا باز می شود ما در زبان کردی یک ضرب المثل داریم(درگای کهس مته قه نه با درگات نه ته قه نن )یعنی اگه دنبال ناموس مردم نباش تا دنبال ناموست نباشن